به گزارش مشرق، امارات عربی متحده، یکی از متحدان آمریکا و بازار صادراتی تجهیزات نظامی این کشور به شمار میرود. در واقع امنیتجویی در وابستگی به آمریکا همواره از اجزای سیاست خارجی و نظامی این کشور بوده است؛ اما اخیراً به نظر میرسد این کشور ماجراجوییهایی نظامی را در بحران لیبی و یمن صورت داده است و همچنین تلاش میکند مشارکتی فعال در جبهه منطقهای مخالف جمهوری اسلامی داشته باشد. بر همین اساس در این مقاله ابعاد دکترین نظامی امارات عربی متحده مورد بررسی قرار میگیرد.
تهدیدات امنیتی و نظامی امارات
امارات به دلیل ساختارهای سیاسی مبتنی بر خاندانهای پادشاهی و همچنین شرایط ژئوپلیتیک خاص خود همواره دچار تهدیدات و هراسهای امنیتی بوده است. قرار داشتن این کشور در تنگه هرمز و فقدان عمق راهبردی آن باعث شده است تا این کشور به همراه سایر کشورهای کوچک حاشیه خلیجفارس به قدرتهای بزرگتر منطقه نظیر ایران و عراق با دیده تهدیدآمیز نگاه کنند.
اما بیتردید انگاره حمله نظامی ایران به امارات و مداخله جمهوری اسلامی در خلیجفارس باهدف افزایش ضریب نفوذ خود، همواره یکی از هراسهای امنیتی در میان مقامات اماراتی بوده است که البته بخش عمدهای از این هراس افکنی ناشی از طراحیهای تبلیغاتی طولانیمدت کشورهای غربی است که برای تثبیت حضور نظامی خود در منطقه راهبردی خلیجفارس به شکل مداوم ایران هراسی را ترویج مینمایند؛ اما بههر حال جمهوری اسلامی ایران قدرتی منطقهای است که دارای سواحل طولانی در خلیجفارس و دریای عمان بوده و همین عوامل در کنار جایگاه ژئوپلیتیک، ذخایر انرژی و... موجب مزیت جمهوری اسلامی در برابر همسایگان جنوبی خویش میشود. این توانمندی طبیعی البته باعث میشود تا زمینه هراس از همسایه بزرگتر در میان این همسایگان تشدید شود. لذا سران کشورهای منطقه خلیجفارس را به اندیشه ایجاد توازن در منطقه با ایجاد پیمانهای دفاعی راهبردی با قدرتهای جهانی رهنمون میسازد.
بهویژه با تنشهای ایجادشده در روابط میان ایران و اعراب طی سالهای اخیر و سیل اتهامات واهی علیه جمهوری اسلامی جهت تشکیل هلال شیعی در منطقه، امارات نیز تهدیدات بیشتری را احساس کرده است. حتی در فضای پساتوافق هستهای که گفته میشود دست جمهوری اسلامی ایران برای پیگیری اهداف منطقهای آن بازتر میشود، نگرانی در امارات همانند عربستان سعودی تشدید میشود. بر همین اساس امارت خواستار تضمینهای بیشتر امنیتی شامل؛ فروش تسلیحات جدید و افزایش تعداد نظامیان ارتش آمریکا در خلیجفارس است.
از جمله دیگر تهدیدات کشور امارات میتوان به؛ اعتراضات مردمی و گسترش بیداری اسلامی اشاره نمود. امارات مانند سایر کشورهای کوچک خلیجفارس علاوه بر تهدیدات خارجی و موج وسیع انقلابهای عربی با تهدیدات بالقوه داخلی نیز روبهروست. این کشور از یک طرف دارای نرخ بالای نسبت ساکنین غیر شهروند خارجی است (برآورد میشود تنها 1 میلیون نفر از 8/4 میلیون نفر جمعیت ساکن این کشور دارای ملیت اماراتی باشند) که عمدتاً در وضعیت نامساعد اقتصادی به سر میبرند. در چنین شرایطی پتانسیل بروز خشونت در این کشور بسیار بالا و جدی است (جوکار، 1389).
حضور نیروهای نظامی ایالاتمتحده در خلیجفارس نیز از طرفی منجر به وابستگیهای سیاسی و اقتصادی دولتهای عربی به آمریکا شده است و همزمان نیز کاهش مشروعیت داخلی را برای آنان به همراه آورده است (Darvishi & Jalilvand، 2010: 170). این وابستگی با توجه به سیاستهای جدید منطقهای آمریکا که به دنبال کاهش حضور خود در منطقه است، اساساً تهدید را در سران عربی افزایش میدهد؛ بنابراین گسترش حیطه نفوذ منطقهای ایران و درگیریهای نظامی جاری با گروههای افراطی در نزدیکی مرزهای عربی باعث شده است تا احساس تهدید امارات افزایشیافته بهگونهای که اتکا به ائتلافهای دفاعی با آمریکا را کافی نمیبیند.
ابعاد دکترین نظامی امارت
چنانچه مشخص است وابستگی امنیتی و نظامی به آمریکا یکی از اساسیترین راهبردهای امارات برای مقابله با تهدیدات موجود است که شاخصه اصلی دکترین نظامی این کشور نیز محسوب میشود. همکاریهای نظامی امارات با ایالاتمتحده آمریکا نیز عمدتاً پس از حمله آمریکا به عراق در سال 1991 آغاز گردید. در واقع، امارات عربی متحده نخستین کشوری بود که با شروع «عملیات طوفان صحرا» بر ضد عراق از آن حمایت نمود. به دنبال آن در سال 1996 موافقتنامهای رسمی در زمینه همکاریهای دفاعی میان دو کشور منعقد گردید که هنوز نیز پابرجاست. بر اساس این توافقنامه، ایالاتمتحده اجازه یافت تا نیروها و تجهیزاتی را در امارات مستقر ساخته و از پایگاههای هوایی این کشور استفاده کند (کاردان، 1388).
هماکنون نیز ایالاتمتحده 1300 پرسنل نظامی در امارات داشته و انتظار میرود؛ با توجه به اینکه پایگاه هوایی الضفره یکی از مهمترین مراکز جاسوسی، شناسایی و تجسس برای هواپیماهای آمریکایی در منطقه بوده و در دو جنگ آمریکا ضد عراق مورد استفاده قرار گرفته است، به پایگاهی دائمی برای عملیاتهای منطقهای ایالاتمتحده تبدیل گردد. در این پایگاه انواع تجهیزات، هواپیماهای جنگی، شناسایی و پهپادها مستقر میباشند.
با توجه به وابستگی شدید دفاعی و امنیتی امارات به آمریکا میتوان ابعاد دکترین نظامی امارات عربی متحده را در چند حوزه مورد بررسی قرار داد؛ مسئولیتپذیری برای تقابل در برابر ایران، حفظ امنیت حاکمیتهای عربی و نهایتاً حضور نیابتی در مناقشات منطقهای.
چنانچه اشاره شد، امارات عربی با توجه به ایرانهراسیهای گسترده، جمهوری اسلامی ایران را اصلیترین تهدید خود میداند. لذا این کشور به دلیل خریدهای گسترده نظامی از آمریکا و همچنین ایفای نقش در زنجیره کشورهای تهدیدکننده ایران، جایگاه ویژهای پیدا میکند. یکی از ابعاد این تقابل نظامی به قرار گرفتن امارت در شبکه دفاع موشکی در منطقه باز میگردد. امارات سرمایهگذاری هنگفتی بهویژه از ابتدای دهه 2000 صورت داده و تجهیزات موشکی پیشرفته برای رهگیری و انهدام انواع موشکها و سامانه هشدار اولیه برای جبران ضعفهای راهبردی امارات در این زمینه خریداری و نصب گردیده است.
البته سامانه دفاعی امارت در واقع بخشی از تلاشهای نظامی آمریکاست که در حال پیاده کردن شبکهای از سامانههای دفاع هوایی در منطقه است که البته هدف اصلی آن حراست از رژیم صهیونیستی در برابر حملات موشکی احتمالی ایران است. آمریکاییها با طرح این موضوع که هرگونه حمله موشکی از سوی ایران به کشورهای حاشیه خلیجفارس تنها 4 دقیقه زمان خواهد برد، سعی در ایجاد این شبکه دارند که احتمالاً مرکز کنترل و فرماندهی آن در کشور قطر ساخته میشود.
بر همین اساس در کنار سامانه پاتریوت 3، امارات متحده عربی در سال 2011 قراردادی به ارزش هفت میلیارد دلار برای دریافت سامانه تاد ساخت شرکت «لاکهید مارتین» برای مقابله با موشکهای بالستیک برد کوتاه و متوسط به امضاء رسانده است و قرار است این محموله تا پایان سال 2015 به اماراتیها تحویل شود.
در واقع قرار گرفتن در جبهه مقابل جمهوری اسلامی ایران و مسئولیتپذیری در یک شبکه دفاع منطقهای از جمله ابعاد اصلی دکترین نظامی امارات برای مقابله با تهدید ساختگی ایران است. همه اینها در حالی است که هزینههای نظامی اعضای شورای همکاری خلیجفارس، نسبت به ایران حدود 9 برابر است و امارات متحده عربی نیز تقریباً دو برابر جمهوری اسلامی، در حوزه نظامی به صرف هزینه میپردازد (Cordesman، 2015: 9).
بعد دیگر دکترین نظامی امارات بهکارگیری ظرفیتهای نظامی آن در مناقشات منطقهای و جنگهای نیابتی باز میگردد. تلاش ابوظبی برای صنعتی ساختن قوای نظامی خود حاکی از آن است که این کشور تلاش میکنند وابستگیهای مستقیم خود به آمریکا را کاهش دهد. متقابلاً واشنگتن نیز خواهان حلوفصل مسائل امنیتی منطقه توسط متحدانی چون امارات متحده عربی است تا آنها بتوانند با اتکا بر منابع خود، منافع آمریکا را محقق سازند.
نتیجه این رویکردها، افزایش فزاینده مداخلات نظامی امارات در مناقشات منطقهای است. لذا با توجه به حمایتهای آمریکا، امارات در بحرانهای لیبی و هماینک در مسئله یمن به ایفای نقش جدی میپردازد. امارات متحده عربی ضمن مخالفت با خروج یمن از حوزه نفوذ عربستان و شورای همکاری، در عملیات علیه یمن مشارکت فعال دارد. بهگونهای که این کشور با مشخص کردن سهم خود از این تجاوز و برای تثبیت حوزه نفوذ خود، آغازگر حمله به عدن در عملیات موسوم به «تیر طلایی» بودند که به میزان زیادی معادلات نظامی در جنوب یمن را دستخوش تغییر کرد. امارات همچنین پس از آغاز بحران لیبی در مارس سال 2011، برای اجرای طرح منطقه پروازممنوع بر فراز لیبی منطقه دوازده فروند جنگنده F-16 و میراژ به این کشور گسیل داشت. اخیراً نیز از نیروهای خلیفه حفتر ژنرال بازنشسته در لیبی حمایت وسیع مالی و تسلیحاتی صورت میدهد و حتی جنگندههای اماراتی در مواضع مختلف حملات هوایی را برای حمایت از نیروهای حفتر صورت دادهاند.
حفظ ساختارهای سیاسی و خاندانهای حاکم عربی در منطقه از جمله دیگر ابعاد دکترین نظامی امارات است که عمدتاً در قالب نیروهای سپر جزیره تعریف میشود. این نیروها هرچند با هدف دفاع دستهجمعی و حفاظت متقابل اعضا نسبت به یکدیگر در برابر تهدید خارجی ایجاد شدهاند، اما وظیفه اصلی آن برخورد با ناآرامیهای داخلی کشورهاست که سبب عدم مشروعیت خاندانهای عربی میشود. لذا در 14 مارس سال 2011 نیروهای اماراتی به همراه نیروهای عربستان در برای محافظت از نقاط راهبردی حکومت آل خلیفه، در قالب نیروی سپر جزیره وارد بحرین شدند.
توانمندی نظامی و خریدهای تسلیحاتی
اینک این پرسش مطرح میگردد که اهداف فوق در دکترین نظامی امارت عربی متحده با کدام ابزارهای محقق میشود. پاسخ به این سؤال البته بسیار ساده است؛ خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی از کشورهای غربی بهگونهای که دولت امارات در سال گذشته میلادی بهعنوان یکی از خریداران اصلی تسلیحات آمریکایی و اروپایی در سال گذشته بالغ بر 23 میلیارد دلار صرف خریدهای نظامی کرده است (Cordesman، 2015: 12). چراکه درآمد سرانه بالای امارات به این کشور اجازه میدهد تا یکی از بزرگترین بودجههای نظامی به نسبت جمعیت را در کل جهان داشته باشند. امارات پس از عربستان، هند و چین، جایگاه چهارم را در واردکنندگان تسلیحات در سال ٢٠١٤ به خود اختصاص داده است.
نیروی نظامی امارات در سال 2012، حدود 51 هزار نفر تخمین زده شده است که البته حدود یکسوم آنان را اتباع خارجی تشکیل میدهند. این نیروها شامل گارد ملی و نیروهای زمینی، دریایی و هوایی بوده و مقر اصلی آن در ابوظبی است (Gervais، 2012). نیروی زمینی امارت عربی متحده بزرگترین نیروی زمینی جنوب خلیجفارس است که مجهز به تانکهای فرانسوی است.
پیشازاین نیروی دریایی این کشور کوچک بوده چراکه وظیفه اصلی این نیروها حفاظت از سواحل بوده است، اما این کشور تصمیم گرفته است برای تقابل دریایی با جمهوری اسلامی به توسعه نیروی دریایی خود بپردازد. چراکه در حال حاضر راهبردیترین نیروی نظامی در ایران نیروی دریایی است که ضمن برخورداری از ظرفیتهای جنگ نامتقارن، توانایی حضور در آبهای آزاد را نیز پیدا کرده است (Gervais، 2012: 8). بر همین اساس امارت عربی متحده از سالهای گذشته تلاشهای زیادی را برای تولید طیف وسیعی از کشتیها آغاز کرده است که از آن جمله میتوان به ساخت ناوچه ویژه عملیات در آبهای کمعمق خلیجفارس شرکت کشتیسازی ADSB و همچنین سفارش ساخت 6 رزمناو با همکاری شرکت کشتیسازی سی.ام.ان فرانسه اشاره کرد (Cordesman، 2015: 96).
امارات عربی متحده دارای یکی از مجهزترین نیروهای هوایی در خاورمیانه است ستون فقرات نیروی هوایی امارت را نیز جنگنده آمریکایی و چندمنظوره «اف-16» و جنگندههای فرانسوی «میراژ 2000»، تشکیل میدهد. تلقی امارات این است که هر تنشی در خلیجفارس اتفاق بیفتد، بیتردید امارات یکی از مناطقی خواهد بود که بهطور مستقیم هدف قرار داده خواهد شد و لذا طبیعی است این کشور به علت ضعف در زمینه دفاع هوایی سعی زیادی در ایجاد یک چتر پدافندی کارآمد داشته باشد (Gervais، 2012: 14). البته اماراتیها تنها به بحث خرید موشکهای رهگیر بسنده نکرده و در چند سال اخیر میلیونها دلار صرف خرید انواع تجهیزات دفاعی نظیر هواپیماهای شناسایی، قایقهای گشتزنی ساحلی و ماهوارههای جاسوسی کردهاند. بر همین اساس در جریان نمایشگاه دوسالانه تسلیحات و تجهیزات دفاعی IDEX 2015 در ابوظبی، نیروهای مسلح امارت قرارداد خرید دو ماهواره کنترل و نظارت زمینی ملقب به «چشم شاهین» را با دو شرکت فرانسوی به امضا رساند.
امارت خرید تسلیحاتی گستردهای از جمله: سامانه موشکی دفاع هوایی پاتریوت، بالگردهای آپاچی، هواپیمای ترابری سی-130، جنگندههای اف-16، بالگردهای بلکهاوک و... را از ایالاتمتحده آمریکا صورت میدهد؛ اما در عین حال فرانسه نیز از مهمترین تأمینکنندگان تسلیحات امارات عربی متحده به شمار میرود. در عین حال، دو کشور بهطور ادواری مانورهای نظامی مشترکی را برگزار مینمایند (Katzman، 2005).
نهایتاً در نگاه کلی باید عنوان داشت که نقطهضعف ساختار دفاعی و نظامی امارات هم مانند بیشتر کشورهای عربی وابستگی کامل به کشورهای غربی خصوصاً امریکا و عدم خودکفایی است که در آینده این کشورها را با مشکل روبرو خواهد ساخت. درواقع پیچیدگی سامانههای دفاعی و تجهیزات نظامی پیشرفته به حدی است که کشورهای کوچک منطقه خلیجفارس و بهخصوص امارات، قدرت جذب آنها را ندارند. مشکل اصلی امارات در بخش نظامی، کمبود نیروی انسانی کارآمد، باتجربه و بومی است (کاردان، 1388).
جمعبندی
امارات با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک خود در منطقهای بحرانی و همچنین فقدان عمق راهبردی دچار تهدیدات فزاینده است که با توجه به انگارههای ایرانهراسانه، حمله نظامی ایران به خود را بزرگترین تهدید نظامی برای خود میبیند. بر همین اساس وابستگی امنیتی به آمریکا، مسئولیتپذیری برای تقابل در برابر ایران، حفظ امنیت حاکمیتهای عربی و نهایتاً حضور نیابتی در مناقشات منطقهای از جمله ابعاد دکترین نظامی این کشور است. در حوزه توانمندیهای نظامی هم هرچند تقریباً همه تجهیزات نظامی این کشور از خارج وارد میشود، اما با در نظر گرفتن میزان جمعیت و وسعت سرزمینی، میزان توانمندیها و ظرفیت نظامی امارات قابلتوجه است.
----------------------------------------
منابع:
1. کاردان، عباس (1388)، ساختار و توانمندی نظامی کشورها: امارات متحده عربی، ماهنامه اطلاعات راهبردی، شماره 68، صفحات 79-61.
2. جوکار، محمدصادق (1389)، تحلیل S.W.O.T کشور امارات متحده عربی در حوزههای چندگانه، مرکز بینالمللی مطالعات صلح.
3. Cordesman, Anthony H. (2015), Military Spending and Arms Sales in the Gulf, Center for Strartegic and International Studies (CSIS) April 28, 2015.
4. Gervais, Victor (2012), Shielding the State: UAE, Military Efforts To Counter Iran s Disruptive Option In the Gulf, Paris Paper, IRSEM, No 7.
5. Kenneth Katzman (2005), The United Arab Emirates (UAE): Issues for U.S. Policy, Congressional Research Service (CRS), 9 May 2005.
6. Darvishi, Farhad & Ameneh Jalilvand (2010), Impacts of U.S. Military Presence in the Arabic Countries of Persian Gulf Security Shield or Reduce of Legitimacy, Geopolitics Quarterly, Volume: 6, No 4, Winter 2010, PP 167-180.
عبدالله مرادی/ دانشجوی دکتری روابط بینالملل